ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

ویانا و ایلیا

مـا کوچک تـرها چـرا محتـاج شیـریـم؟

«بسه این بچه دیگه بزرگ شده»، «حالا که خوب غذا می خورد، می توانی از شیر بگیریش» یا « قد و وزنش که خوب است دیگه به شیر تو نیاز ندارد» اینها حرف هایی است که ممکن است مادران شیرده پس از پایان یک سالگی فرزندشان از اطرافیان بشنوند... حتی اگر این توصیه ها هم در میان نباشند، گاهی مادران پس از راه افتادن و غذا خوردن کودک فکر می کنند تغذیه او با شیر خودشان چندان اهمیت ندارد اما شیردهی نباید فقط به سال اول زندگی محدود شود. کودک تا ۲سالگی از فواید شیرمادر بهره می برد و بهتر است شیردهی تا این زمان ادامه پیدا کند. سازمان جهانی بهداشت و یونیسف نیز توصیه می کنند کودکان تا ۲ سالگی و حتی بیشتر شیرمادر بخورند. شیردهی به ...
7 آبان 1390

یادگیری کلمات توسط بَن بِن بُن (21ماهگی)

سلام دختر گلم امروز یک روز بارانی است خیلی هم باران شدیدی می آید شما و داداش هم یک روز در میان صبحها وقتی من و بابا میخواهیم بریم سر کار از خواب بیدار می شوید و همین باعث میشه مامان با ناراحتی سرکار بره ویانا جون مامان روز به روز بهتر میتونه کلمات را تلفظ کنه الان تقریبا همه کارتهای بَن بِن بُن را به راحتی تشخیص می دهد و به زبان می آورد لغات : مسواک : مساک   کفش : کبش   چشم : چش   مداد : مِدا گَل : گُ   ابرو : اَبو  بشقاب : بقاب   قاشق : قاقق چنگال : چگا ....... و کیف - شانه - کُت - کلاه - گاو - موش - بله - علی - پا - دست - حلقه ...... د...
7 آبان 1390

یادگرفتن سلام

چند روز بود که کلمه سلام را با ویانا و ایلیا کار می کردیم و ازشون می خواستیم تا همدیگر را می بینیم سلام کنیم ولی بچه ها بیشتر سرشان را تکان می دادند و یا می گفتند اَلام تا اینکه امروز صبح ویانا تا برادرش از خواب بلند شد رفت پیشش و بوسش کرد و بهش گفت سلام بعد مامانی زنگ خانه را زد چون مثل هر روز صبح برای نگهداری از بچه ها می آمد و ما به ایلیا گفتیم که  شما هم به مامانی بگو و ایلیا گفت مامانی سلام و بعد دوباره شروع به تکان دادن سرش به حالت سلام کرد دیدن این لحظه برای من و باباشون خیلی لذت داشت         ...
3 آبان 1390

لغات جدید ویانا

سلام خانم طلا ( تغییرات ویانا در فاصله ٢٠ ماهگی تا ٢١ ماهگی ) دیگه کلی کلمه بلد شدی و به زبان خودت با کلماتی که بلد هستی جمله میگی و برای خودت صحبت میکنی و وقتی از شما سئوال میکنیم برامون تعریف میکنی مثلا میگی مامان پاچو  یعنی مامان پاشو من هم دارم سعی میکنم با بازی فکری بَن بِن بُن که برای شما و داداشت خریدیم هم دامنه لغاتتان را بیشتر کنم و هم دیکته لغات را بهتان آموزش دهم البته خیلی از این کلمات را در کتابهایی که برایتان خریدیم دیدین و بلد هستید ولی اینطوری با طرز نوشتن آنها هم آشنا میشوید و کلمات بیشتری یاد میگیرید جدیدا میگی : آلو - جارو - بچه - گل - پا - دست - مامانی - ماماجون - باباجون آش - آقا - زرد -...
2 آبان 1390

برنامه کودک شبکه Iran Beauty و برنامه کودک خاله شادونه

ویانا و ایلیا عاشق برنامه کودک شبکه Iran Beauty در ماهواره هستند این برنامه کودک ساعت ٦ بعدازظهر شروع میشود و موقع شروعش که میشود هر دو شروع میکنند و همش میگن مامان نی نی یعنی نی نی ها کی می آیند چون همراه با آهنگ و رقص است خیلی دوست دارند و کاملا توجه میکنند و با آهنگ می رقصند همچنین برنامه کودک خاله شادونه را هم چون با شعر و  آهنگ و شادی است خیلی دوست دارند مثل CD حسنی که خاله مونا براشون گرفت و چون همراه با آهنگ بود خیلی جذبشون کرد             ...
2 آبان 1390

ویانا و ایلیا با الاغی

چند شپ پیش دایی دوقلوها به بابا وحید و من گفته بود می خواد برای بچه ها از این الاغهای بزرگ که مثل گهواره تکان می خورد و بچه ها می توانند روی آن سوار شوند را بگیره ولی ما در حالی که ازش تشکر میکردیم باهاش مخالفت کردیم که نگیرد ولی پریشب دایی آن را خریده بود و بعداز ظهر وقتی از سر کار برمی گشت برای بچه ها به خانه آورد آخه دلش می خواد این بچه ها همه چی داشته باشند دوقلوها از دایی به خاطر هدیه قشنگش تشکر کردند و خیلی خوشحال شدند حالا ویانا سوار میشه و همش میگه الاغ خوب و نازنین سر در هوا سم بر زمین یکمی به من سواری می دی ............عروسکهاشم با خودش سوار میکنه....      .    &n...
21 تير 1390

ویانا و حرکات جدیدش

چند شب پیش که برای ولیمه مکه خاله ام رفته بودیم ثنا کوچولو بعد از خوردن موز لبهایش کثیف شده بود همان موقع ویانا رفت دستمال کاغذی آورد و خودش با اون دستهای قشنگش لبهای ثنا را پاک کرد اگر بدونید چه طوری دستهاش را تکان میداد مامانش ضعف کرده بود که انقدر دخترش فهمیده است جدیدآ هم دیگه ویانا قشنگ عروسکش را روی پاش تکان میده حتما هم باید متکا هم زیر سر عروسکش باشه و از می می های خودش بهش شیر می ده جدیدا دیگه پاها و دستهاش را با هم موقع رقص تکان می دهد چند شب پیش هم با دادشش با هم خانه را جارو برقی می زدند   همش ویانا و ایلیا دوست دارند برند سر یخچال و داخل یخچال بشینند ...
13 تير 1390

ویانا و ایلیا هنگام اذان

آخر هفته پیش که برای ولیمه مکه پدر بزرگ باباشون به کرج رفته بودیم بعد از ظهر آنروز من و بابا و عمشون به یک پاساژ رفتیم داخل پاساژ بودیم که صدای اذان بلند شد همان موقع اول ایلیا بلافاصله سجده کرد و ویانا هم که داشت شیر مامانش را می خورد من را رها کرد و رفت روی زمین سجده کرد نمی دونید وقتی هر دو با صدای اذان شروع به نماز خواندن کردند چه لذتی داشت فقط من نگران کثیفی زمین بودم و یا اینکه خدایی نکرده سرشان محکم به زمین بخوره چون هر کاری هم می کردیم بلندشان کنیم نمی گذاشتند تا موقعی که اذان تمام شد بعد خودشان بلند شدند درست مثل عربهای مسلمان موقع اذان نماز می خوانند ویانا و ایلیا به صدای اذان از موقعی که در شکم مامانشون بودند ...
13 تير 1390

ویانا با تاپ و سه چرخه از طرف داییش

خیلی وقت بود که من و بابا می خواستیم براتون هم تاپ و هم سه چرخه بخریم تا چند شب پیش که دیگه دایی علی هم تاپ برای ویانا و هم سه چرخه برای ایلیا خرید خلاصه دایی پیش دستی کرد و شما و ایلیا خیلی خوشحال شدید حالا ویانا سوار تاپش میشه و همش میگه تاپ تاپ ..... خلاصه این روزها گاهی دوقلوها سوار تاپ میشن و گاهی هم مامانی می بردشون پارکینگ و دوچرخه بازی می کنند       ...
1 تير 1390